امروزه جهان ما با توجه به محدودیت عوامل تولید و منابع از یکسو و افزایش چشمگیر جمعیت از سوی دیگر نیاز حیاتی به بهره وری افزونتر چه در کشورهای پیشرفته و چه در کشورهای در حال توسعه را احساس می نماید، و کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی در نظام های مختلف عملا به نحو یکسان اهمیت موضوع افزایش بهره وری را مورد تاکید قرار می دهند. بهره وری به صورت نسبت ستانده به نهاده یا داده تعریف می گردد، که داده ها یا عوامل تولید شامل مواد اولیه، انرژی، نیروی انسانی، تجهیزات و … می باشد و استفاده بهینه از این منابع مفهوم بهره وری می باشد.بدون شک نیل به توسعه پایدار و همه جانبه مستلزم وجود یک برنامه راهبردی و دور اندیشانه است. در میان همه عوامل دخیل و موثر در ارتقا بهره وری و امر توسعه، نقش انرژی چه در اجرای نقشه های توسعه و چه در پایداری آن بسیار تعیین کننده و در اولویت اول است. در اکثر کشورهای پیشرفته صنعتی نرخ مصرف 9 انرژی سالانه افزایش می یابد و همزمان نرخ شدت انرژی از طریق اعمال استانداردهای مصرف در فرآیندهای انرژی بر، تجهیزات صنعتی و … کاهش مطلوب را داراست. فلهذا برای رسیدن و دستیابی به توسعه پایدار مصرف بیشتر انرژی اجتناب ناپذیر است، اما دستیابی به اهداف کاهش در شدت انرژی و بهینه سازی مصرف ایجاب می کند تا در این زمینه تمهیدات لازم از سوی صاحبنظران و متخصصین اندیشیده شود. در کشور ما، متاسفانه به دلایل عدم توجه به بهینه سازی مصرف انرژی از گذشته تاکنون شاید به دلیل اصل وفور در رابطه با این نعمت خدادی و منبع زیرزمینی روند مصرف نه تنها بهینه نبوده، بلکه سیر صعودی داشته است. بطوریکه از سال 1355 شمسی تاکنون میزان رشد مصرف انرژی %60 افزایش یافته است. 12 این روند اگر ادامه یابد قطعا تا 30 سال دیگر نفت مازاد برای صادرات نخواهیم داشت و از آنجاییکه اقتصاد کشورمان %92 به نفت وابسته است، اگر در صرفه جویی و بهینه سازی مصرف دقت جدی نکنیم با مشکلات بسیار سختی مواجه خواهیم شد. البته منظور از بهینه سازی مصرف انرژی، انتخاب الگوها و اتخاذ روشها و سیاست هایی در مصرف انرژی است که از نقطه نظر اقتصاد ملی مطلوب بوده و تضمین کننده حرکت و توسعه و ارتقا سطح تکنولوژی باشد و با اعمال اهرمهای لازم باعث افزایش کارآیی و اثربخشی و به بیان دیگر نیل به بهره وری بالاتر در مصرف انرژی باشد.بروز بحران نفتی در دهه 1970 میلادی بعلت فزونی مصرف به تولید و افزایش فوق العاده قیمت نفت و همچنین شروع نگرانی های مربوط به آلودگی محیط زیست در دهه 70 میلادی و اوج گرفتن آن در دهه 1990 کشورهای پیشرفته و صنعتی را بر آن داشته است تا خط مشی های خود را در برنامه ریزی مورد بازنگری قرار داده و مدیریت انرژی را وجهه همت خود سازند. بعنوان مثال کشور چین موفق شده است، مصرف انرژی خود را بین سالهای 88 -1980 با نرخ متوسط 5.6درصد در سال کاهش دهه که %40 از این کاهش ناشی از بکارگیری راه یافت های مدیریت انرژی بوده است و یا کشور کره جنوبی در مدت 12 سال (1992 -1980)موفق شده است به میزان 24.6 درصد از مصرف انرژی خود بکاهد؛ و این در حالی است که بعلت فقدان برنامه های منظم و گسترده در زمینه مصرف انرژی، شدت انرژی در کشور ما طی سالهای 1373 -1353 هجری شمسی به میزان 5.8 درصد افزایش داشته است در حالیکه طی دوره مشابه شد ت انرژی در جهان بطور میانگین سالانه 0.82 درصد کاهش یافته است و یا طبق آمار ارایه شده از سوی شورای جهانی انرژی که در سال 1375 منتشر شده است هر ساله %7 رشد مصرف انرژی در ایران وجود دارد، در حالیکه این رقم در جهان بین 2 تا 3 درصد است.